قتل| قتل همسر| قتل شوهر

زن تهرانی شوهر صیغه‌ای را به آتش کشید | دلیل عجیب لیدا برای قتل مهرداد ۲۸ساله

زنی که به قتل همسر صیغه‌ای‌اش متهم شده است می‌گوید آتش گرفتن او یک اتفاق بود.

زن تهرانی شوهر صیغه‌ای را به آتش کشید | دلیل عجیب لیدا برای قتل مهرداد ۲۸ساله

خبرملت: قتل عمل شنیعی است که باعث گرفتن جان یک انسان می‌شود. روزانه هزاران انسان در دنیا به قتل می‌رسند. متاسفانه اخبار مربوط به قتل در ایران افزایش پیدا کرده است. تازه ترین خبر مربوط به قتل را در ادامه از خبرملت بخوانید.

زنی که متهم است بعد از 10 سال زندگی با شوهر صیغه‌ای، او را آتش زده و کشته، پای میز محاکمه رفت.

به گزارش اعتمادآنلاین، رابطه عاشقانه این زوج در نوجوانی شروع شد و برای اینکه بتوانند به این رابطه ادامه بدهند صیغه کردند اما مرگ دلخراش مرد جوان به نام مهرداد در بیمارستان راز بزرگی را فاش کرد.

دو سال قبل بود که زن و مرد جوانی به بیمارستان سوختگی تهران منتقل شدند. بلافاصله کارهای درمانی روی آنها انجام گرفت اما شدت جراحات مرد 28ساله به حدی بود که به آی‌سی‌یو منتقل شد. مهرداد قبل از مرگ به ماموران گفت همسرش لیدا او را آتش زده است. این در حالی بود که لیدا نیز در بیمارستان بستری بود اما شدت جراحاتی که به او وارد شده بود بسیار کمتر بود.

دو روز بعد مهرداد به دلیل سوختگی بالای 90 درصد جان باخت و لیدا بازداشت شد. این زن به ماموران گفت: من مدت‌هاست با مهرداد زندگی می‌کنم. وقتی 19ساله بودم عاشق مهرداد شدم، او هم 18ساله بود. ما با هم خانه‌ای اجاره و بعد از عقد موقت، زندگی مشترک‌مان را شروع کردیم. گاهی هم به خانه پدر و مادرمان می‌رفتیم چون به آنها نگفته بودیم که ازدواج کرده‌ایم، البته چند سال بعد همه چیز مشخص شد و آنها هم زندگی ما را قبول کردند. در این 10 سال مهرداد به هر دری زد تا بتواند زندگی خوبی درست کند و بتوانیم یک روز به صورت رسمی‌ با هم ازدواج کنیم. او هر کاری که فکر می‌کرد ممکن است در آن موفق شود، شروع کرد. در این مدت گیر نزول‌خواران افتاد و کلی بدهی بالا آورد. هرچه سعی کرد از این وضعیت خارج شود نتوانست. تا اینکه مدتی قبل از فوتش گفت دیگر زندگی را دوست ندارد. من حرفش را جدی نگرفتم؛ اما یک روز وقتی به خانه آمدم دیدم دارو خورده و بی‌حال شده است بلافاصله او را به بیمارستان رساندم و از مرگ نجات پیدا کرد.

لیدا ادامه داد: زندگی ما خیلی تلخ شده بود. من مهرداد را دوست داشتم و با وجود فقر کنار او بودم اما مهرداد دیگر آدم سابق نبود. چند ماه بعد دوباره خودکشی کرد. باز هم نجاتش دادم تا اینکه تصمیم گرفتم او را پیش روانپزشک ببرم. دارو مصرف می‌کرد. گاهی خوب بود و گاهی بد می‌شد. مدت‌ها بود با افسردگی و افکار خودکشی او دست‌وپنجه نرم می‌کردیم. تا اینکه روز حادثه مهرداد دوباره گفت قصد خودکشی دارد و از من خواست او را نجات ندهم. خسته شده بودم، نمی‌توانستم این وضعیت را تحمل کنم. عصبانی هم شده بودم. یک پیت بنزین آوردم و گفتم حالا که می‌خواهی خودکشی کنی دوتایی با هم می‌میریم. می‌خواستم او را بترسانم. بنزین را به این طرف و آن طرف خانه پاشیدم. بنزین روی بخاری هم ریخت. مهرداد کنار بخاری نشسته بود یک‌دفعه گر گرفت و همه جای بدنش سوخت. من هم سوختم. همسایه‌ها به کمک آمدند، آتش را خاموش کردند و ما را به بیمارستان بردند.

 

  • لینک کوتاه کپی شد
ارسال نظر

آخرین اخبار