قتل صاحب سانتافه در قلک تهران | دستمزد دو میلیون تومانی برای ارتکاب قتل!!
2جوان شرور که برای گوشمالی مالک یک خودروی سانتافه اجیر شده بودند با ضربات چاقو او را به قتل رساندند و گریختند.
قتل عملی غیر انسانی و شنیع است که باعث گرفتن جان یک انسان میشود. روزانه هزاران انسان در دنیا به قتل میرسند. متاسفانه اخبار مربوط به قتل در ایران افزایش پیدا کرده است. افرادی که مرتکب قتل میشوند گمان می کنند حقیقت هرگز مشخص نمی شود غافل از اینکه روزی در چنگان قانون گرفتار می شوند. تازه ترین خبر درباره قتل را در ادامه بخوانید.
2جوان شرور که برای گوشمالی مالک یک خودروی سانتافه اجیر شده بودند با ضربات چاقو او را به قتل رساندند و گریختند اما بعد از دستگیری در نخستین جلسه بازجویی قتل را به گردن یکدیگر انداختند و گفتند قرار بود برای گوشمالی مقتول 2میلیون تومان دریافت کنند.
به گزارش همشهری، این جنایت شامگاه شنبه در منطقه قلهک اتفاق افتاد و در جریان آن مردی با ضربات چاقو به قتل رسید. ماجرا از این قرار بود که او بعد از فروختن یک دستگاه سانتافه نتوانسته بود طلب 850 میلیون تومانیاش را از خریدار دریافت کند و بههمین دلیل با داد و فریاد جلوی خانه مرد بدهکار رفته بود. در این بین مرد بدهکار از ترس آبرویش با یکی از دوستانش تماس گرفت و از او خواست تا چند نفر را برای گوشمالی این مرد به آنجا بفرستد. دقایقی بعد 2جوان موتورسوار که چاقو و قمه در دست داشتند خود را به محل حادثه رساندند و با 8ضربه چاقو مرد طلبکار را به قتل رساندند و از آنجا گریختند. بهدنبال این حادثه ابتدا مرد بدهکار و دوستش دستگیر شدند و با اطلاعاتی که آنها در اختیار پلیس گذاشتند در ادامه 2 قاتل اجارهای نیز به دام افتادند.
آنها صبح دیروز به شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران منتقل شده و توسط قاضی محمدجواد شفیعی تحت بازجویی قرار گرفتند. متهمان در ادامه در گفتوگویی جزئیات دقیقتری از جنایتی را که مرتکب شدهاند بازگو کردند.
بهخاطر رفاقت مرتکب قتل شدم، نه پول
پسر جوان میگوید با اینکه بارها به اتهام درگیری و عربدهکشی دستگیر شده ، اما دیگر دور کارهای خلاف را خط کشیده بود و میخواسته زندگی سالمی داشته باشد تا اینکه بهخاطر رفاقت قبول کرده در این درگیری شرکت کند، اما حالا پشیمان است. گفتوگوی ما با این متهم به قتل را بخوانید.
خودت را معرفی کن.
سعید هستم و 22سال دارم. در یک پیک موتوری کار میکردم. از بچگی اهل دعوا و درگیری بودم. 3سال قبل بهخاطر یک درگیری دستگیر شدم و بعد هم چند مرتبه به اتهام شرب خمر و عربدهکشی دستگیر و زندانی شدم.
چطور با وحید آشنا شدی و قبول کردی بهخاطر پول دست به قتل بزنی؟
بهخاطر رفتوآمدی که به قهوهخانه داشتم با وحید آشنا شده بودم و اگر کاری داشت با من تماس میگرفت. آن شب من سر کار بودم که وحید تماس گرفت و گفت برای یکی از دوستانم مشکلی پیش آمده و از من خواست که برای کمک سراغش بروم. او گفت یک نفر جلوی خانه دوستش سر و صدا کرده و باید حالش را بگیریم. من گفتم که دیگر اهل دعوا نیستم اما وقتی اصرار کرد قبول کردم و بهخاطر رفاقتمان رفتم.
وقتی به محل درگیری رفتی چه وسایلی همراه خودت بردی؟
چون ممکن بود دعوا بالا بگیرد یک چاقو و یک قمه داخل یک تکه پارچه گذاشتم و با خود بردم. وقتی به آنجا رسیدیم چاقو را در جیب خود نگه داشتم و قمه را به وحید دادم. در آنجا مرد میانسالی را دیدیم که سر و صدا میکرد. اول من آرام به او نزدیک شدم و گفتم بهتر است زودتر از آنجا برود اما او فحاشی کرد و من هم عصبانی شدم و با چاقو چند ضربه به او زدم. وحید هم جلو آمد و او هم با قمه چند ضربه زد.
ضربههای چهکسی باعث قتل شد؟
درست نمیدانم. ضربههایی که من زدم با پخی چاقو بود و به بازوی او خورد. نمیدانم کدام ضربهها کاریتر بود.
بعد از قتل کجا فرار کردید؟
سوار موتور شده و از آنجا دور شدیم. چند دقیقه بعد دوباره برگشتیم تا سر و گوشی آب بدهیم که دیدم چند مأمور پلیس در آنجا هستند. ما هم از کنارشان گذشتیم. درست متوجه نشدیم که چه اتفاقی افتاده است. بهخاطر همین به بیمارستان رفتیم و در آنجا هم وحید به اشتباه یک نفر شبیه مردی را که زده بودیم دید که حالش خوب بود. فکر کردیم او فقط مجروح شده است. وحید من را به خانه رساند اما من باز هم نگران بودم تا اینکه رفتم چاقو و قمهها را زیر یک پل انداختم و صبح هم دستگیر شدم و حالا از کاری که کردهام پشیمانم.
قرار بود فقط گوشمالی بدهیم
یکی از قاتلان اجارهای، مدیر یک قهوهخانه است. او میگوید چنانچه هر کدام از دوستانش مشکلی داشت و قصد داشت کسی را گوشمالی بدهد با او تماس میگرفت. آنطور که او میگوید این بار هم قرار بود این مرد گوشمالی داده شود اما به قتل رسید. این متهم در گفتوگویی جزئیات بیشتری از جنایت را بازگو کرد.
خودت را معرفی کن.
وحید هستم. 36سال دارم و از مدتی قبل یک قهوهخانه سنتی راهاندازی کردم.
چطور پایت به این پرونده باز شد؟
7سال قبل با جوانی به نام شاهین آشنا شدم. او به قهوهخانه من رفتوآمد داشت و اگر با کسی اختلاف داشت و میخواست او را گوشمالی بدهد به من میگفت و من هم کارش را انجام میدادم. روز حادثه شاهین با من تماس گرفت و گفت که یکی از دوستانش با فرد دیگری درگیر شده و نیاز به کمک دارد. از من خواست برای کمک به او بروم. من هم با سعید که یکی از دوستانم بود به آنجا رفتم.
درباره رابطهات با سعید بیشتر توضیح بده. او را چطور میشناختی؟
سعید پیک موتوری بود. او هم به قهوهخانهام رفتوآمد داشت و اگر گاهی کاری داشتم از او کمک میگرفتم.
چه زمانی با سعید به محل حادثه رفتید؟
او به قهوهخانه آمد و با موتور به محل حادثه رفتیم. شاهین آنجا بود و او به ما مردی را در پیادهرو نشان داد که سروصدا میکرد. شاهین گفت فرد موردنظر اوست. اول سعید از موتور پیاده شد و سراغ او رفت. به او گفت که جمع کن و زودتر از اینجا برو و همان موقع با او درگیر شد. سعید چند ضربه به او زد و در ادامه من هم چند ضربه با قمه به سمتش پرتاب کردم و نمیدانم ضربههای من باعث مرگش شد یا ضربههای سعید. همانموقع چند نفر آمدند و پرسوجو کردند که ما گفتیم دعوا ناموسی است و دخالت نکنید. بعد هم سوار موتور شدیم و از آنجا فرار کردیم. قرار بود ما فقط این مرد را گوشمالی بدهیم اما او جانش را از دست داد.
بعد از قتل به کجا فرار کردید؟
اول به قهوهخانه رفتیم و قلیان کشیدیم و بعد به نزدیکی بیمارستان رفتیم. من وارد شدم و یک نفر را دیدم که خیلی شبیه فردی بود که او را با چاقو زده بودیم. او زخمی اما سرحال بود. من هم با خیال راحت از بیمارستان بیرون آمدم و به سعید گفتم طرف زنده است و خیالت راحت باشد. اما او را با فرد دیگری اشتباه گرفته بودم و نمیدانستم فردی را که با چاقو زدهایم فوت شده است. بعد هم شاهین تماس گرفت و شماره کارت گرفت تا 2میلیون تومان برایمان بابت کاری که کرده بودیم واریز کند.
آیا قبلا در روزنامهها خبرهایی درباره افرادی که بهخاطر رفاقت مرتکب قتل شدهاند نخوانده بودی؟
اتفاقا مدتی قبل خبری در اینباره خواندم. با خودم گفتم فردی که بهخاطر رفاقت دست به قتل بزند احمق است اما مدتی بعد خودم چنین کاری کردم.