خداحافظی افسانه بایگان از بازیگری | افسانه بایگان دختر شایستهای که ستاره سینما شد
افسانه بایگان پس از هنگامه قاضیانی دومین بازیگری است که در یک ماه اخیر از سینما کنارهگیری کرده است.

خبرملت: افسانه بایگان، بازیگر سینما و تلویزیون با انتشار پستی اعلام کرد که از دنیای بازیگری خداحافظی کرده است. او پس از هنگامه قاضیانی دومین بازیگری است که در یک ماه اخیر از سینما کنارهگیری کرده است.
این بازیگر در پیام خداحافظی خود نوشته است: «در چنین شرایطی که معتقدم بدون ارتکاب خطایی، دستاورد سالها فعالیت هنری و حیثیت اجتماعی ام دستخوش انواع سوءتعبیرها از هر سو شده، و هر نوع توضیح و دفاعی نادیده و ناشنیده گرفته میشود، ناچار اعلام می کنم که در این زمان مصلحت وقت در آن میبینم که از عرصهٔ بی حرمت بازیگری کناره گیری کنم و امیدوار باشم که اندک باقی ایام را در آرامشی دور از اجتماع خشمگین بگذرانم.»
افسانه بایگان متولد ۲۶ دی ۱۳۴۰ است و بازیگری را در فیلم کوتاه بوق (۱۳۵۱) آغاز و در ۱۵ سالگی رتبه دوم مسابقه دختر شایستهٔ ایران در مجله زن روز را کسب کرد.
او در دهه شصت به یکی از بازیگران زن معروف سینما تبدیل شد و در آثاری مانند سربداران و گمشده ایفای نقش کرد. خواهران غریب به کارگردانی کیومرث پوراحمد از دیگر آثار برجسته این بازیگر است. بایگان در تلویزیون نیز در سریالهای پیامک از دیار باقی (۱۳۸۷) و وضعیت سفید (۱۳۹۰) حضور داشته است.
ماجرای انتخاب افسانه بایگان به عنوان دختر شایسته ایران
افسانه بایگان، بازیگر سینما و تلویزیون در گفتگو با هوشنگ گلمکانی درباره ماجرای انتخاب شدنش به عنوان دومین دختر شایسته ایران در سال ۱۳۵۵ صحبت کرد.
در آن سال، جلوه پالیزبان، فینالیست کرمانشاهی، به عنوان دختر شایسته ایران برگزیده شد. در آن مراسم رسم بر این بود که دختر شایسته سال گذشته، شنل مخصوص را بر دوش دختر شایسته جدید میگذاشت.
افسانه بایگان: احساس سبکبالی میکنم
افسانه بایگان بازیگر سینما سه سال قبل در آستانه ورود به 59 سالگی گفت: از اینکه وارد یک سال جدید از عمرم میشوم میتوانم بگویم که من طی سالهای گذشته - بهرغم تمام معضلات و دغدغههایی که همه ما کم و بیش درگیر آنها هستیم- هر سال بیشتر از گذشته احساس سبکبالی، شعف و شادی میکنم. من این حس را مدیون همان جهانبینی ادبی و وامدار این بزرگان و این گنجینه ادبیات عرفانی ایران هستم که به من این نگرش، بینش و جهانبینی را داده است.
او افزود: شاید یک بخش دیگر این است که هر سال فکر میکنم این مرغ سبکبال یک سال دیگر گذشت و چیزی به آزادیاش نمانده و بیشتر شعفناک میشوم. واقعا در زندگی شخصیام همینطور است؛ بیشتر به مسافرت به طبیعت، بیابان، صحرا، کوه، ورزش، ساز و آواز میپردازم و اوقات خوشی را اینطور در زندگی تجربه میکنم.
بایگان گفت: ندگی لحظه اکنون و حال است، دیروز وجود دارد (جز در پندار ما) و آینده هم باعث اضطراب میشود و حقیقتا وجود ندارد. یعنی آنچه ما در دست داریم و میتوانیم به آن تکیه کنیم همین درست زندگی کردن و کمال در لحظه اکنون است که لحظه فردا و فرداهایمان را میسازد.
افسانه بایگان و ماجرای سوپراستار شدن
افسانه بایگان، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون، این روزها مشغول بازی در فیلم سینمایی «پینگ پنگ» به کارگردانی احسانروحی و دانوش یزدان پناه از اهالی تئاتر مشهد است.
او در گفتوگو با کافه شهر، به نکاتی اشاره کرده است که در ادامه میخوانیم:
«من سعی کردم همیشه ارتباطم را با تلویزیون حفظ کنم و با مخاطبی که تلویزیون را میبیند همچنان در ارتباط بمانم. «سربداران» هم داستانش متفاوت است. من در طول سالهایی که کار کردم به چنین تجربهای برنخورده ام که به این شدت عاشقانه، حرفه ای، درست و با معیار و مدیوم بسیار بالا ساخته شود. برای نمونه، تار موسیقی ساخته شده آقای فخر الدینی را آقای لطفی نواخته بودند یعنی روی تمام اجزایی که این پازل را تشکیل میدهد دقت شده بود و به همین دلیل هم یک اثر جاودان به وجود آمد. من این شانس را داشتم که در کنار بزرگان سینما و تلویزیون فعالیتم را شروع کنم.
سینمای بعد از انقلاب در آن سالها ستاره نداشت و تبیین هم نشده بود یعنی فیلم سازان نمیدانستند چطور باید کارشان را پیش ببرند. این مسائل باعث شد که من بعد از «سربداران» دو سالی دچار افسردگی شوم و هیچ کاری را قبول نکنم. آن زمان به پیشنهاد پدرم برای رادیو، آزمون دادم که مرحوم سمندریان استادم بودند و من یک دورهای را در رادیو با ایشان کار کردم تا اینکه بازی در «گمشده» به من پیشنهاد شد. من از آقای سمندریان نظرشان را پرسیدم که به من گفتند «حتما برو، چون تو برای رادیو و پشت میکروفنها ساخته نشدی، میتوانی گاهی بیایی اینجا کار کنی، ولی برو سینما را همچنان ادامه بده و تجربه کن.»
آن دوره من تنها بازیگر زن جوان سینمای ایران بودم که کارهایم با اقبال عمومی روبه رو شده بود، اما بارها خیلی صریح به من گفتند ما سوپراستار نمیخواهیم. اگر این عشق به سینما در من نبود بارها و بارها شاید آن را رها میکردم. به هرحال ماندم و به فعالیتم ادامه دادم.
به عنوان حسرت نه، ولی همیشه علاقهمند هستم که این اتفاق بیفتد. یک روز استاد بزرگ سینما، جناب آقای بهرام بیضایی فیلم نامهای را به من دادند به نام «پرده نئی» و گفتند این را یک روز با هم کار میکنیم و من امیدوارم که این استاد به سینمای ما برگردند و من هم این افتخار را داشته باشم که در این فیلم کار کنم.»